ملکالشعرای سیاهپوستان در ماه مه سال 1967 یکی از معدود نویسندگان سیاهپوست امریکایی که از شهرتی جهانی برخوردار بود درگذشت. «لنگستن هیوز» که به ملکالشعرای نژاد سیاه مشهور بود در سال 1902 در شهر جاپلین در ایالت میسوری آمریکا به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتیاش را در شهرهای لارنس و کلیوند به پایان رسانید.
او پس از حضور در دانشگاه کلمبیا به مدت یک سال (1922) به عنوان دریانورد در یک کشتی باری مشغول به کار شد و دو سال بعدی را به عنوان آشپز و دربان در پاریس روزهای سختی را پشت سر گذاشت.
هنگام مراجعت به آمریکا، به عنوان کارگر ساده در یکی از هتلهای شهر واشنگتن (واردمن پارک هتل) مشغول به کار شد. در همان زمان کمکم شروع به سرودن اشعاری کرد که با بازخوانی آنها برای «واتیل لیندزی» ـ شاعر معروف آن دوره ـ استعداد نهفتهاش در زمینه ادبیات به منصه ظهور رسید و به این ترتیب بود که شاعری از نژاد سیاه کشف شد به نام «لنگستن هیوز».
هیوز نوزده ساله بود که اولین شعرش، شعری کوتاه به نام «سیاه از رودخانه سخن میگوید» در مجلهی بحران به چاپ رسید. در سال 1925 هیوز که به عضویت گروه نویسندگان «رنسانس هارلم» در آمده بود، اولین جایزه خود را به مناسبت سرودن اشعارش دریافت کرد. «رنسانس هارلم» جنبشی بود که در آن نویسندگان نسبت به فرهنگ فولکلور سیاهان ابراز علاقمندی میکردند و در خصوص ارتقای آگاهی اجتماعی خود و پیراموناشان قدم برمیداشتند.
لنگستن هیوز» که به ملکالشعرای نژاد سیاه مشهور بود در سال 1902 در شهر جاپلین در ایالت میسوری آمریکا به دنیا آمد
در سال 1926 اولین کتاب شعر هیوز به نام «غمهای خسته» The Weary Blues به چاپ رسید. پس از آن، وی دوباره مشغول تحصیل در دانشگاه ــ اینبار دانشگاه لینکلن ــ شد.
در دوران تحصیل در همین دانشگاه بود که برنده جایزه «ویتر بینر» Witter Bynner شد. پس از آن رمانی هم به نام «نه بدون خنده» Not Without Laughter نوشت که در سال 1930 چاپ و منتشر شد و در سال 1931 جایزه «هارمون طلا» را برای او به ارمغان آورد.
در سال 1935، هیوز موفق به گرفتن بورس «گوگنهایم» شد و در سال 1960 مدال «اسپین گارن» را به خود اختصاص داد و بالاخره در سال 1961 افتخار پیوستن به آکادمی ادب و هنر آمریکا نصیب او شد.
در میان کتابهای وی ــ که بالغ بر سی جلد هستند ــ دو کتاب مقام برجستهتری دارند: دریای بزرگ (The Big Sea) و حیرت من در سرگردانی من ) I Wonder as I Wander) در این کتابها هیوز با شعر و هیجان و طنزی شیرین داستانهای خود را به رشتهی تحریر کشیده است. از میان کتابهای شعر او نیز میتوان به نامهای بسیاری اشاره کرد، از جمله:
لباسهای خوب برای یهودی (1927)
مرگ عزیز قشنگ (1931)
شکسپیر در هارلم (1941)
در ادامه به نمونهای از اشعار وی اشاره میشود:
"من، هم
ای آمریکا! من هم سرود میخوانم!
من هم برادر تیره رنگترم
وقتی که میهمان سر میرسد
آنان مرا برای غذا خوردن
به آشپزخانه میفرستند
اما من میخندم
و خوب غذا میخورم
و قوی میشوم ...
فردا
وقتی میهمان سر برسد
من
سر میز خواهم بود
آن وقت
هیچکس جرأت نخواهد کرد
به من بگوید:
«توی آشپزخانه غذا بخور»
آنها
به زیبایی درون من پی خواهند برد
و شرمگین خواهند شد
من هم، آمریکا هستم."
گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی